تاریخ سینمای ایران (بخش یکم)
تاریخ سینما اگر طولانی نباشد اما بیشتر از قدمتش دلربا و فریبنده است. آنچنان مسحور کننده است که بسیاری را میخکوب و یکجانشین می کند و خاطره هایی که با موسیقی و تصویر این پرده در هم آمیخته با تلنگری به یاد آورده می شود.
تاریخ همیشه شنیدنی است اما تاریخ سینما هم شنیدنی و هم دیدنی است. قاب تصویر چه در سینما و چه در تلوزیون جز جداناشدنی از زندگی روزمره ماست، بگذریم از قدرت القا و تبلیغات و تنها گزینه سرگرمی و بی خرج این روزهای بی پولی ماست.
کسی بدون زحمت دادن به ما ، از قصه ها و رویاها و آرزوهای ما تصویری می سازد و ما هم قهرمان داستان می شویم . گریه می کنیم ، می خندیم و برای همیشه دیالوگ هایشان ورد زبانمان می شود . یه چیزی شبیه همون دیالوگ معروف (ما گفتیم زدیم، شما هم بگید زده).
سینما در جهان اشتراکش در ابزار است اما تفاوتش در زبان، محتوا، فرهنگ ، نگاه و سیاست است و این تفاوت هاس که فیلم ها را دیدنی کرده است.
سوغات شاه فرنگ رفته جناب مظفرالدین شاه دستگاه سینماتوگراف در سال ۱۲۷۹ بود که ورود این دستگاه سرآغازی بود برای اولین برداشت های سینمای ایران. نخستین فیلم صدا دار که سر و صدای بسیاری با خود داشت، فیلم دختر لر بود.
اولین سالن سینمای ایران در شهر تبریز در سال ۱۲۷۹ به نام سینما سولی توسط کاتولیک ها تاسیس شد و آغاز به کار کرد و چون در آن زمان دور هم تعطیل شدن نیز مرسوم بود ۱۶ سال بعد نیز شامل این سالن سینما هم گشت .تغییر جو سیاسی در آن زمان باعث می شد سینمای ایران تحت تاثیر این تغییرات قرار گیرد.سال های ۱۳۱۵ تا ۱۳۲۷ و نیز بعد از آن ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ دوره هایی بودند که سینمای ایران دچار چالش های فراوان میگشت. سانسور، بی رونقی و نبود فیلم های کافی از جمله این چالش ها بود. تاسیس چند شرکت سینمایی بعد از سال های ۱۳۲۲ باعث عمومی تر شدن سینما در بین مردم شد و به آهستگی در بین توده مردم رواج پیدا کرد و پس از این دوران بود که فیلم فارسی جای خود را در جامعه آن روز پیدا کرد.
در اوخر دهه ۴۰ ظهور فیلم هایی چون قیصر و گاو سلیقه سینمایی ایران را دچار تحول اساسی کرد و این تحول ، سینما را در دهه ۵۰ با انقلابی اساسی مواجه کرد و افرادی با خود موج بزرگی از نوع جدید نگاه به هنر را به همراه داشتند که برای همه ما نام هایی آشنا هستند.
این انقلاب سینمایی اواخر دهه ۵۰ با انقلابی دیگر روبه رو گشت و البته در تقابل.
سینمای ایران بعد از انقلاب سال ۱۳۵۷ با سد محکمی چون سانسور بسیار تغییر جهت داد. فرمایشی بودن، سفارشی بودن و اعمال نظرات دولتی بر بدنه سینما و اعمال امر محتوا نقش سودآوری در سینمای ایران را بسیار کمرنگ کرد. اما از آنجا که به قول مردم قدیم زغال در فشارالماس می شود فیلم سازان ما نیز در آن دوران آثاری را خلق کردند که تحسین جهان هنر را برانگیخت. هنرمندانی چون عباس کیارستمی،مسعود کیمیایی، محسن مخلباف، بهرام بیضایی و داریوش مهرجویی.
سینمای ایران با پیدا کردن مسیر خود هرچند دشوار توانست در جامعه بین المللی جای خود را پیدا کند و بسیاری از جوایز به نام و با ارزش را از آن خود کند.
هیچ گاه نمیتوان تاثیر شگرف و دو سویه فرهنگ و سینما را برهم انکار کرد چرا که هر دو از یک سفره نان می خورند . و سینما در مقابل جامعه یکی از وظایفش نشان دادن جامعه به جامعه است و بی پرده نشان دادن که در این مورد پس از انقلاب گاهی موفق و گاهی ناموفق بوده ایم و با بررسی فیلم های سینمایی میتوانیم این موضوعات را مورد کنکاش و بررسی قرار دهیم.
ممنون. متن جالبی بود گذری بر تاریخ یادآوری دلچسبی بود.
متن خوبی بود ،
اما قابل توجه شما که سینما از آثار مکتوب جان میگیرد،پیشینه رمان نویسی در ایران بیش از یکصد سال نیست،که متاسفانه پس از انقلاب ۵۷ کانالیزه گردید و یا کلا سانسور شد